2/29/2012

برای همه اتاقهای کوچک و همه بخاری های گرم

برایش آنجور که توی دلش غوغا بود نوشتم : "دل قوی دار ... و اندکی بیش، صبر" و باز نوشتم "و دل قوی دار که چنین نخواهد ماند". من اصلا نمی دانم که چطور می شود . اما می دانم که آدمها هر چه هم قد بکشند خیلی وقتهای عمرشان کوچکند. و بدجور به کلمه های مهربان نیاز دارند. امید مثل نفس است و آدم کوچک است و دنیا بزرگ است و به اندازه کافی ضمخت . و من می بینم که لازم دارم از امیدواری بگویم .من هنوز آدمی هستم که دعای تحویل سال را برای خودم زمزمه می کنم گهگاه . و هنوز باور می کنم که کلام ما نفوذ غریبی دارد بر وقوع هر آرزو. و می بینم که لازم دارم با کلام نقاشی بکشم از روزهای خوب برای دیوارهای خانه خودم و برای دیگری که به من گوش می کند. و بگویم از امیدی که حتی اگر همین نزدیکیها پر نزند، چنان است که مرا به دلی قوی وا میدارد فکر می کنم سحر نزدیک است