3/07/2010

laendler

شاید جولیا هم میدانست که اتفاقی به خوشایندی دوست داشتن در شرف وقوع است . شاید می دانست که پشت آن چشمهای مغرور یک مهر نافذ و نو جریان دارد . کسی چه میداند ؟ شاید چند بار هنگام عبور از کنارپنجره ها و حایل به نرده های راه پله ها ، شاید چند بار وقت ایستادن در سه کنج دیوار ، شاید وقتی حواسش بوده که نباید حواسش باشد ، آن نگاههای دزدانه بسیار مردانه را دیده بود روی شانه هایش ، پوست صورتش ، موهایش ، ساقهایش ... . اینجور موقع ها خیلی ها می نویسند : " زنها این چیزها را خوب می فهمند " . من اما این را نمی گویم . می گویم شاید میدانست . شاید می دانست و خودش را متقاعد میکرد که نه ، نمی داند . چون ترس از عشق ورزی به آدمی که تو فکر میکنی آدم محالیست ، می تواند جلوی خیلی ازبه وضوح دانستنها و دیدنها و حس کردنهایت را بگیرد . و جولیا ، کمی .... نه ، جولیا خیلی میترسید . آنقدر میترسید که هنگام رقص ، آن لحظه ای که زن باید چند قدم عقب تر از مرد گام بردارد و دست راستش را با قدرتی قدر روی شانه چپ او بگذارد و از او عبور کند ، یک مکث ترسخورده معصومانه ای کرد که من هم حتی در باره اش می نویسم : زنها ، این چیزها را خوب می فهمند . مردها هم این چیزها را خوب می فهمند . همانطور که فون تراپ فهمید . فهمید که همراه رقصش جرات ندارد داوطلبانه دست روی شانه اش بگذارد ، لمسش کند ، همراه رقص بودنش را ، انتخاب شدنش برای همراه رقص بودن را ، اصل انتخاب شدنش را به رسمیت بشناسد ، اعلام کند ، به آن فخر کند ... . فون تراپ فهمید . و بدون آنکه نشان بدهد میداند ، با بزرگواری نادر مردانه ای که می تواند ترسهای زنانه را ببیند و خود را به ندیدن بزند ، دستش را پیش برد و دستهای نامطمئن را به سوی خودش کشید . دستهایش قوی ، دستهایش مطمئن و آرام ... ولی نگاهش برای چند ثانیه کوتاه بی پناه شد ... ، شاید خودش هم نیاز داشت که نترسد ... که میداند ؟ شاید قلب خودش هم مثل گنجشکک هراس خورده ای می طپیده به هزار ضرب در کوچکترین و زیباترین ثانیه عمر ... .


http://www.youtube.com/watch?v=waNCfEYt-w8&feature=player_embedded

2 comments:

shaqayeq said...

aziz, avalan ke khili ziba neveshiti. man vaghean tahte taesir qarar gereftam,. na be khatere lahne neveshtehat ke bemanad hame ziban. bishtar be khatere inke Jana Sokhan az dele ma migi. On boha, On ab nabata, On Gir kardane hes to Adama... Azizam! nemidonam vaghean in che rohiyeyeye maha darim!
javabesho dashti be manam bego,
Barat arezoye eshq mikonam :)

من منم said...

هووووووووووم!